شاید روزی به هم برسیم
که دیگر هیچکدام را توان از نو شروع کردن نباشد
شاید روزی به هم برسیم که هردو خسته باشیم
از جستجو، از، انتظار، از نا امیدی ، از سرنوشت
و دست روزگار چنان گرفتارمان کرده باشد
که تنها به لبخندی و سلامی مختصر اکتفا کنیم
شاید آنروز تنها به چشم یک آشنای دیرین به هم بنگریم
نه آن معشوقی که دل همواره پی دیدنش می تپید
شاید روزی که به هم میرسیم
خواسته یا ناخواسته چنان حصاری بینمان شکل گرفته باشد
که حتی خاطرات خوش گذشته نیز قادر به برداشتن آن نباشد
از چنین روزی سخت در هراسم…
بقیه در ادامه مطلب …
دلـتنگیهایـم را
زیـر دوش حمّــام میبَـرم،
بُـغـضـم را
میـان شُـرشُـر آبِ داغ میتـرکـانـم،
تا همـه فـکـر کننـد
قرمـزیِ چشمـانـم
از دم کـردنِ حمّـام است!
هواشناسی انگار نمیداند !
یک گوشه ی شهر ، هر شب بـارانیست !
چه پـــــر جـــــرأت و مغـــرور مـی شــود در بـرابــرت
…. کســـی که مـــی فهمــــــد
از تـــــــه دل دوسـتــــش داری …. !
خــود را نرنجــان …
آنکـه بودنـت را قدر ندانست !
لایق حضــور در فکـرت هم نیست. !!!
مــــــــــــدتـهـاســـــــــــــــت . . .
نـه بـــــــــه آمـــدن کـسـی دلـخـوشــــــــــــم ،
نـه از رفـتــــــــــــن کـسـی دلـگـیـــــــــــــــــر ؛
بـی کـسـی هـم عـالـمـــــــــــی دارد . . . !!!
از آنان که دوست دارید
خاطره ای نگه دارید
لبخندی ، حرفی ، نگاهی شاید
آدم است دیگر
هوای سفر به سرش میزند
شما می مانید و همه نداشته هایتان ….
توراگم کرده ام امروز
وحالا لحظه های من
گرفتار سکوتی سردوسنگین اند
و چشمانم که تا دیروز به عشقت می درخشیدند
نمی دانی چه غمگین اند…
چراغ روشن شب بود
برایم چشمهای تو ………
نمی دانم چه خواهد شد…
پرازدلشوره ام
بی تاب و دلگیرم
کجا ماندی که من بی تو
هزاران بار در یک لحظه می میرم…
معشـــــوقه ای پیداکرده ام به نام روزگار…
این روزهـــــا…
سخت مرا درآغـــــوش خویش به بازی گرفـــــته است !!!
سخت…
گفتی: ما به درد هم نمی خوریم ، اما هرگز ندانستی ، که من تو را برای دردهایم نمی خواستم
عکس دختران ایرانی کلیک کن