نیوشا ضیغمی و همسرش آرش پولادخان این روزها بیش از هر زوج هنری نامشان بر سر زبانها است چرا که در نوع خودشان نماد یک زوج خوشبخت به شمار میروند. این دو که نوع آشنایی و ازدواجشان بیشتر به درد سوژه یک فیلم سینمایی میخورد با وجود آنکه از دو حرفه متفاوت هستن اما عشق و علاقه و اعتمادی که به یکدیگر دارند باعث شده است که در کنار هم احساس خوشبختی کنند. با ما همراه باشید تا به رموز زندگی این زوج خوشبخت پی ببرید.
نیوشا ضیغمی (متولد ۱۸ تیر ۱۳۵۹ در تهران) بازیگر زن ایرانی است، وی دانشآموخته رشته روانشناسی کودک در دانشگاه شهید بهشتی است.
در سال 1383 از كلاس هاي بازيگري كانون سينماگران جوان فارغ التحصيل شد و در همان سال انجمن او را براي بازي در سريال «در چشم باد» (مسعود جعفري جوزاني) انتخاب كرد كه نخستين تجربه وي در عرصه بازيگري بود.
با بازی در فیلم به نمایش درنیامده « تردست » در سال 1383 حضور در سینما را تجربه کرد و یک سال بعد در دومین همکاریش با محمدعلی سجادی به نام « شوریده » کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر شد. با وجود آنکه دو فیلم مطرح « اخراجی ها » و « پارک وی » را به عنوان نقش دوم در کارنامه دارد، اما همچنان فرصت خودنمایی پیدا نکرده است. چهار فیلم اول نیوشا ضیغمی هنوز رنگ پرده را ندیده اند: تردست، مواجهه، شوریده و گناه من.
طرفداری که به همسر بدل شد
نیوشا ضیغمی: در مورد نحوه آشنایی و چگونگی ازدواج مان بارها در نشریات مختلفی توضیح داده ایم اما نمی دانم چرا هر بار که مصاحبه ای داریم دوباره از ما می خواهند که توضیحاتی را در این باره ارائه دهیم. در هر حال حکایت آشنایی من و آرش در نوع خودش بسیار جالب است چون او من را قبل از آشنایی مان به شکل رسمی به واسطه فیلم هایم می شناخت و همین قضیه باعث شد که از قبل، پیش فرض هایی نسبت به من داشته باشد. در هر حال آشنایی و ازدواج با او یکی از بهترین اتفاق های زندگی ام بود.
آرش پولادخان: حق با نیوشاست. من مدت ها قبل از اینکه با نیوشا آشنا شوم دوست داشتم با او ازدواج کنم و یک جورایی او را همسر آینده خودم می دیدم اما تنها دلشوره ام این بود که نیوشا با تصویری که از او در کارهایش می بینم فاصله داشته باشد، از طرفی دوست نداشتم که صرفاًبه او به عنوان یک هوادار نزدیک شوم به همین خاطر کلی دودوتا چهارتا کردم تا بالاخره به این نتیجه رسیدم تا از طریق سرمایه گذاری در فیلمی به او نزدیک شوم که خوشبختانه این اتفاق افتاد اما نکته مهم در مورد او این بود که به مراتب از آنچه که فکر می کردم صادق و مهربان تر بود.
پول، شرط خوشبختی نیست
نیوشا ضیغمی: هر کس برای ازدواج شرط و شروط خودش را دارد و براساس دیدگاهی که دارد نسبت به افرادی که با آنها در ارتباط است معاشرت می کند و در نهایت آن فردی که از فیلترهای ذهنیش عبور می کند را انتخاب می کند. آرش تقریباً بیشتر ملاک هایی که من برای همسر آینده ام داشتم را دارا بود و برخلاف شایعاتی که در مورد ما وجود داشت، تنها چیزی که در انتخاب او برای من بی اهمیت بود مسائل مالی بود چرا که مطمئن بودم پول بعد از گذشت مدتی جذابیت هایش را از دست می دهد و شما فردی را می خواهید که در کنار او احساس آرامش و امنیت کنید. به همین خاطر ما حتی برای مراسم ازدواج مان درگیر هزینه های آنچنانی نشدیم.
آرش پولادخان: جای تاسف دارد که بعضی از افراد بی آنکه شناختی درستی نسبت به اتفاقات داشته باشند آن را مورد قضاوت قرار دهند. نیوشا اصلاً فرد مادی نیست. وقتی از او خواستم میزان مهریه اش را تعیین کند او تنها یک سکه را انتخاب کرد در حالی که به لحاظ ذهنی من آمادگی داشتم که او رقم بالاتری را بگوید اما او در کمال تعجب تنها به رسم ادای سنت به یک سکه اکتفا کرد. چون بر این باور بود که خوشبختی هیچ زنی را میزان مهریه اش تعیین نمی کند، چون اگر این طور بود ما تا این حد شاهد افزایش میزان جدایی نبودیم.
ما هر دو هنرمندیم
نیوشا ضیغمی: من بر این باورم که هنرمند بودن باید در خون تان باشد و چیزی نیست که شما یک شبه به آن دست پیدا کنید، از طرفی هنر دامنه گسترده ای دارد که بخشی از آن به حرفه ما باز می گردد. آرش شاید در ظاهر حرفه اش شباهتی به حرفه من نداشته باشد اما من او را یک هنرمند می دانم چون مانند اکثر اصفهانی ها هنر در خون اوست و به نوعی روح و اصالت هنر را درک می کند، از طرفی او به تجارت نقره می پردازد و به نوعی با هنرهای اصیل و سنتی ما در ارتباط است. البته او به فیلم و سینما نیز علاقه بسیاری دارد و شب ها تا دیروقت به تماشای فیلم می پردازد، به طوری که گاهی صدای غرغر من هم در می آید، هر چند که او این روزها به واسطه سرمایه گذاری که روی فیلم های سینمایی انجام می دهد اشراف بیشتری به فضای کاری ما پیدا کرده است.
آرش پولادخان: نیوشا همیشه به من لطف دارد، در هر حال همواره به فضای کار در سینما علاقمند بودم البته نه برای خودم چون می دانستم توانایی زیادی برای انجام کار در این فضا ندارم اما ترجیح می دهم صرفاً به عنوان یک سرمایه گذار در این فضا حضور داشته باشم و هیچ وقت مانع پیشرفت و فعالیت همسرم نمی شوم چون او از استعداد بسیاری در این عرصه برخوردار است و تلاشم بر این است که بیشتر به عنوان یک حامی در کنارش حضور داشته باشم. البته نیوشا زن فهیم و با دانشی است و به اصالت های یک زن ایرانی پایبند است، او درباره کوچکترین مسائل هم با من مشورت می کند و از این جهت زندگی با او برای من توام با حس خوشبختی و آرامش است.
زندگی خصوصی ما هم مثل همه آدم ها است
نیوشا ضیغمی: نمی دانم چرا بعضی از آدم ها فکر می کنند که زندگی افراد مشهور با سایر افراد جامعه متفاوت است و آنها شیوه متفاوتی را در پیش دارند. در هر حال من در زندگی شخصی ام زمانی که درگیر کار خاصی نباشم گاهی درست عین یک زن خانه دار رفتار می کنم و درگیر کارهای خانه نظیر طبخ غذا، شستن لباس و اتوکشی و گردگیری خانه هستم البته اگر پای تعریف از خود نگذارید باید بگویم دستپختم هم به نسبت خوب است.
آرش پولادخان: خانه داری نیوشا مثل بازیگری اش عالی است. شاید باور نکنید اما او کدبانوی قابلی است و نمره بیشت را از من می گیرد. از طرفی او سعی می کند محیط خانه را طوری فراهم کند که هر دوی ما در آن احساس آرامش داشته باشیم و همین خصوصیت او موج مثبتی را به زندگی مان تزریق می کند که باعث می شود هر دوی ما با انرژی مضاعفی به کارمان بپردازیم.
زندگی مشترک با یک سوپراستار
نیوشا ضیغمی: این باور بین برخی از افراد وجود دارد که زندگی مشترک هنرمندان در تمام دنیا دوام چندانی ندارد در حالی که من با این طرز تفکر کاملاً مخالف هستم. این روزها صبر و حوصله و گذشت در زندگی مشترک در سطح کل جامعه کم شده است و زوج ها سر کوچکترین مسائل دعواهایشان بالا می گیرد. این موضوع هم در نهایت به جدایی ختم می شود و خب این مسئله نیز به زندگی مشترک هنرمندان هم سرایت کرده است اما ما سعی کردیم به این نگاه پایان بدهیم و سعی می کنیم با صداقت در کنار هم قرار بگیریم و همدیگر را همان طور که هستیم فارغ از جایگاه و حرفه مان دوست داشته باشیم. نیوشا وقتی به خانه می آید حرفه اش را پشت در می گذارد و من هم سعی کردم این کار را انجام دهم. به همین خاطر در زندگی ما خبری از منیت ها نیست مثلاً من هیچ وقت از دهان نشنیدم که بگوید من این کار را انجام می دهم چون فردی معروف هستم. او خودش است و این برای من بسیار ارزشمند است.
آرش پولادخان: اگر غیر از این باشد عجیب است چون آن وقت شما تبدیل به یک فرد خودشیفته می شوید که شانس یک زندگی خوب را از خودتان می گیرید. ما برای شناخت در ابتدای زندگی مان به یکدیگر فرصت دادیم و حالا خوشحالیم که پاداش این صبرمان را به بهترین شکل ممکن دریافت کردیم و به شناخت خوبی از یکدیگر دست پیدا کردیم.
برای مادر شدن زود است
نیوشا ضیغمی: پدر و مادر شدن تصمیم بسیار بزرگی است و شما برای رسیدن به این تصمیم باید از هر جهت آمادگی داشته باشید. تا به امروز من هنوز این آمادگی را در خودم حس نکردم به همین جهت این موضوع را به زمان دیگری موکول کردیم هرچند که مدتی قبل شایعه شده بود که من در انتظار بچه دار شدن هستم و به زودی صاحب فرزند دختری می شوم. شنیدن این شایعات بی اساس در نوع خودش واقعاً ناراحت کننده است
افتخارات :
• کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « شوریده » - 1384
زمینه فعالیت بازیگر
ملیت ایرانی
تولد ۱۸ تیر ۱۳۵۹
تهران
والدین محسن ضیغمی، فهیمه رستم پور
سالهای فعالیت ۱۳۸۳ - تاکنون
همسر(ها) آرش پولاد خان
مدرک تحصیلی لیسانس روانشناسی کودک از دانشگاه شهید بهشتی
وبسایت رسمی :
فیلمشناسی
راستش را بگو (محمدرضا آهنج، ۱۳۹۰) (سریال تلویزیونی)
فیتیله و ماه پیشونی (آرش معیریان، ۱۳۹۰)
گشت ارشاد سعید سهیلی ۱۳۹۰
چارسو (فرهاد نجفی، ۱۳۸۹)
دختر شاه پریون (کامران قدکچیان، ۱۳۸۹)
سرخابی (محمد آهنگرانی، ۱۳۸۹)
پرتقال خونی (سیروس الوند، ۱۳۸۹)
پرستوهای عاشق (فریال بهزاد، ۱۳۸۹)
زمهریر (علی روئینتن، ۱۳۸۹)
دموکراسی تو روز روشن (علی عطشانی، ۱۳۸۸)
اخراجیها ۲ (مسعود دهنمکی، ۱۳۸۷)
تلافی (سعید اسدی، ۱۳۸۶)
توفیق اجباری (محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۶)
قرنطینه (منوچهر هادی، ۱۳۸۶)
اخراجیها (مسعود دهنمکی، ۱۳۸۵)
پارک وی (فریدون جیرانی، ۱۳۸۵)
حس پنهان (مصطفی رزاقکریمی، ۱۳۸۵)
گناه من (مهرشاد کارخانه، ۱۳۸۵)
تردست (محمدعلی سجادی، ۱۳۸۳)
شوریده (محمدعلی سجادی، ۱۳۸۳)
مواجهه (سعید ابراهیمیفر، ۱۳۸۳)
در چشم باد (مسعود جعفریجوزانی، ۱۳۸۲) (سریال تلویزیونی)
عکس دختران ایرانی کلیک کن